شب نشین

روزنگاری و ...

شب نشین

روزنگاری و ...

تو خوش باش ...

ماییم و غم دوری جانانه ، تو خوش باش

ماییم و دلی خسته و دیوانه ، تو خوش باش

ای با همه همدم چو نسیم خوش امید

ماییم و غزلهای غریبانه ، تو خوش باش

آن خسته ترین مرد بماند که چون عشق

با مردم دنیا شده بیگانه ، تو خوش باش

مرگ است که روشنگر زیبایی مرد است

مردیم ولی سرخوش و مستانه ، تو خوش باش

بنیاد تغافل کده آباد ولی ما

عمریست مقیمیم به ویرانه ، تو خوش باش

خمخانه تهی نیست ز عشاق بلاکش

ما درد کشانیم به میخانه ، تو خوش باش

ای نرگس عاشق که رضایت به تو دادیم

چون فصل وصال است دلیرانه ، تو خوش باش

شمع دل ما ذکرتو می گفت به خورشید

ماییم و غزلتابش رندانه، تو خوش باش

گر گفت کسی قافیه ی شعر تو گویم :

 (( مایـیــــــــم و همیــــــن شعـــــر صمیمـــــانــه ،تــــــوخـــوشبــاش ))

 

اراتمند دلهای زلال شما

x H – A x

کرج – فروردین 87

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد