شب نشین

روزنگاری و ...

شب نشین

روزنگاری و ...

من از نسل بهارانم تو این را خوب می دانی . . .

تو رفتی و دل من ماند و یک دنیا پریشانی

غروب یک جهان نی زار در دل مانده می دانی ؟

من از این ((بی تویی )) ها گر چه غمگین و پریشانم

یقین دارم تو هم از (( بی منی )) هایت پشیمانی

جدا از آفتاب چشمهای مهربان تو

هوای شعرهای من خزانی گشت و بارانی

نمی دانی چه حالی دارم اندر مهرگان عشق

خزان است و غروب و این دل و آن یاد روحانی

هنوز آیا به یادت مانده آن شعری که می خواندم ؛

(( من از نسل بهارانم تو این را خوب می دانی))

هوای یک افق پرواز روشن دارم و روزی

به اوج بی نهایت می پرم زین کنج ویرانی

همه رفتند و این دل خسته مرد ناشکیبا ماند

بگو آیا تو با این خسته خاطر مرد میمانی ؟!

 

اراتمند دلهای زلال شما

x H – A x

کرج – فروردین 87

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد